پیر دانا
® هـ-ـفـ-ـتـ سـنـ-ـگـ-       بـ-ـه خـــونـ-ـه کــوچـ-ـیـ ـکـ مـ ـنـ خـ-ـوشـ اومــ-ـدیــنـ-
موضوعات


آخرين مطالب


نويسندگان


معرفي سايت


بـ-ـه خـــونـ-ـه کــوچـ-ـیـ ـکـ مـ ـنـ خـ-ـوشـ اومــ-ـدیــنـ-


دوستان

  • جوک و داستان
  • نمکدون
  • ردیاب جی پی اس ماشین
  • ارم زوتی z300
  • جلو پنجره زوتی

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هـ-ـفـ-ـت سـنـ-ـگـ- و آدرس seven-stones.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





  • قالب وبلاگ



  • آمار و امكانات

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 36
    بازدید دیروز : 0
    بازدید هفته : 36
    بازدید ماه : 149
    بازدید کل : 34932
    تعداد مطالب : 112
    تعداد نظرات : 0
    تعداد آنلاین : 1



    پيوند ها روزانه


    آرشيو مطالب


    تبليغات
    تاريخ: 27 / 11 / 1391برچسب:, نويسنده: کـ-ـوروشـ-
    بازديد: مرتبه

    پیری برای جمعی سخن میراند،

    لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.

    بعد از مدتی همان لطیفه را تعریف کرد و عده ای کم از مردم خندیدند.

    او مجدد همان لطیفه را تعریف کرد تا اینکه دیگر کسی نخندید.

    او لبخندی زد و گفت:وقتی که نمی توانید بارها به یک لطیفه بخندید،پس چرا بارها به گریه و افسوس در مورد

    مسئله های مشابه ادامه میدهید؟

    (گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید.)



    نظرات شما عزیزان:

    نام :
    آدرس ایمیل:
    وب سایت/بلاگ :
    متن پیام:
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

     

     

     

    عکس شما

    آپلود عکس دلخواه:







    تبليغات